سلام زهره جان
بالاخره توفيق دست داد ( البته آدم تنبلي مثل منو انگار لازم بود بياي هل بدي تا به خودم بيام). ببخشيد كه دير اومدم...
خيلي خيلي وقته مي خونمت و نديده و نگفته و نشنيده دوستت دارم.
ممنونم كه اومدي و باعث شدي اين كم رويي يا غريبگي كردن يا هر چي كه اسمش هستو كنار بذارم... اميدوارم دوستاي خوبي براي هم بشيم.
زيارت قبول.... ديدي خاله، بايد مي رفتي، خوب بودهااا!!!
عكسهاتم خيلي خيلي خوشگلن و .... منم دلم مي خواد!