دست دست....دستا بالا....دستا شله.....
خب بسه ديگه يه مقدار پذيرايي بشيم ايشاالله شادي بعد از صرف يه تكه سلام دو فنجان مكث يك لحظه سكوت به احترام نام قشنگ و تولد وبلاگت....
كاشكي كه صد ساله شي نه 120ساله شي نه 120سال كمه هميشه زنده باشي....
واي خداي من وبلاگت دو سال ديگه ميره كلاس اول ماشالله چقدر بزرگ شده....چقدر زمان زود گذشت ها...5سال پيس من كلاس سوم راهنمايي بودم و تو امتحانات خرداد و در كل يه بچه اي بودم كه زياد اهل نت نبودم وگرنه همون موقع مي اومدم يقه ات رو مي گرفتمممممممممممممممممم.
من كه كادو ندارم پس بذار چند تا جك تاريخ مصرف گذشته و يخ برات تعريف كنم تا يه ذره بيَخي،شرمنده ها
دو تا ديوونه به هم مي رسن اولي ميگه تو دستم چيه؟ دومي:اتوبوس. اولي:قبول نيست چون صداي بوقشو شنيدي....
يه خيار و يه خيار شور با هم تو خيابون راه مي رفتند يه نفر از خياره مي پرسه اين يكيه؟ خيار ميگه:اين خواهرمه ترشيده
يه عروس و داماد سر سفره ي عقد نشسته بودند عروس بله نمي گفته داماد هم كه حوصله اش سر رفته بود بلند ميگه:عمو زنجير باف!
يارو ميره مراسم ختم وقتي مياد بيرون ميبينه كفشاش نيست ميگه چهار تا حالت داره:1-نيومدم 2-بدون كفش اومدم 3-اومدم و رفتم 4-بعدا مي يام
يه گوسفند رو ميندازن پشت وانت كه ببرنش كشتارگاه گوسفند تا خود كشتارگاه گريه ميكنه ازش مي پرسن چرا گريه ميكني ميگه:آخه مي خواستم جلو بشينم.
خب هه هه هه هه بخند...لا اقل يه ذره بخند تا ضايع نشم.
خب ظحره جون طشكور كح منو به عين محموني و طولد دَوَط كردي....درسته بي ثوادم اما دل كه دارم
خيلي خوش گذشت باز از اين كارا بكن....تولد وبلاگت هم مبارك آبجي زهره ،تشكر بابت دعوتت
سلامت و موفق و پيروز باشي نازنين زهره ي من.