• وبلاگ : گل سرخ
  • يادداشت : من و هفت سين و حافظ!
  • نظرات : 4 خصوصي ، 43 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + پريسا 

    سلام زهره جون

    اولا كه بنده هم تركيدن لوگو رو تاييد ميكنم

    دوما بابا هنرمند عجب هفت سيني چيدي !!!خيلي بي يو تي فوله.

    اصلا تو با اين سليقت چرا ميخواي بري کارمند بانک بشي ؟ من جاي

    تو بودم يه دونه از اين مغازه هايي که سفره عقد و اين چيزا ميچينن

    اسمش يادم رفته مزون که نبود نه !!! خلاصه از اونا ميزدم کلي درآمد

    داره . ما همين چند ماه پيش واسه سفره شب چله خانم داداشم 150 هزارتومن داديم يه سفره چيدن واسمون تازه به جز پول ميوه هاش ! هيچ كارم نكرده بودن فقط اعتماد به نفسشون بالايه .

    تازه پروانه جون هم ميتونه بهت كمك كنه چون معلومه كه ايشون هم مثل دخترشون خيلي با سليقه هستندسندم همين عكس هفت سينه تونه ديگه .

    راستي اين حافظ عزيز هم كه هيچ وقت دلش نمياد كسي رو نااميد كنه

    به نظرم كه شعرش يه خورده اميدواركننده يه البته شايدم يه منظور ديگه اي داره ! بگذريم فقط خودت ميتوني متوجه بشي

    خوب ...اينم از اين.....

    فعلا انگار كاري ندارم ديگه !

    خوشت باشه ...

    تا بعد...

    پاسخ

    سلاااااااااااااام...اولآ مرسي بابت تآييد:) دومآ سفره هقت سينم همينجوري يهويي اينجوري شد(مي دوني که کاراي من يهوييه{چشمک}) راستي پروانه جون که گفتم، مامان خانم من نيستااااااا..مامان پريساست..توي وبلاگش بري مي بيني...حافظُ هم که چه عرض کنم واللا؟!!!..حالا ببينيم سال 87 چي ميشه!(بوس گندهههههههههههههه)