• وبلاگ : گل سرخ
  • يادداشت : اين روزا...
  • نظرات : 1 خصوصي ، 17 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2      >
     
    + ياسي 

    سفر بي خطر گذشت و خيلي هم خوش گذشت و الانم برگشتيم و بي صبرانه منتظر تعطيلي و سفر بعدي هستم:)
    پاسخ

    خداروشکر...
    + توتي 
    بابا جان اينجا کپک زد!!! کجايي آخه دختر؟
    پاسخ

    آره خودمم داشتم به همين فکرميکردم!
    + توتي 
    غصه نخور ايشالا درست مي شه همه چي غصه که فايده اي نداره
    پاسخ

    چي بگم والا..............
    + عقل و جهل 
    اي بابا ...
    تو چقدر غر ميزني!!!
    عروس غرغرو!!!
    من جاي شوهرت بودم، از خونه پرتت ميکردم بيرون!
    راستي سلام!
    حالت چطوره؟
    اين آمده است، او رفته است، شرش کم شده است، شايد که بيايد!!!
    مسخره مثل آدم حرف بزن مرديم از فوضولي
    پاسخ

    اصنم غر نيس اينا...خيلي هم راست ميگم!///خودت سلام..خوبي؟...شما در همان فضولي بمان...!
    + ياسي 

    سلام و صبح بخير

    زهره بازم گير دادي ها...خب شايد تو کمتر حساسيت نشون بدي اونم کمتر به اون فرد توجه کنه.....البته مي دونم سخته....بايد با سياست شرش رو کم کني.و تو مي توني....با قهر و بحث و لجبازي بدتر ميشه و نتيجه معکوس مي گيري...

    راستي به خبر.............

    پاسخ

    سلام ياسي جان...//نه اشتباه نشه..اون توجه خاصي بهش نداره، من نميتونم کلآ وجودشو تحمل کنم و منظورم از برخورد غيرمنطقي، توجه بهش نبود،بي تفاوتي نسبت يه حرص خوردنه من بود!!!!...بعدشم اينکه در اين يه مورد هيچ سياستي به ذهنم نميرسه! راهي بلدي خبر بده......////////////آخي مررررررررررسي از خبر :)
    + مليحه 
    واسه زن فقط تدريس و والسلام
    پاسخ

    آخه دوس نمي دارم!
    + مليحه 
    اي خواهر اگه پرستاري باشه که نيمه وقتش هم زياده والله ...
    من که هر چند روز يه بار کم ميارم شديــــــــــــــــد
    پاسخ

    اوهوم...
    من که هميشه بهت گفتم دنبال کار کردن نباش چون فقط از جون و سلامتيت مايه ميذاري . من خيييييييييييييييلي دلم ميخاد شرايطم جوري بشه که ديگه مجبور به رفتن نباشم چون واقعا دارم اذيت ميشم . هر چند اگه دستت رفت تو جيبت ديگه بايد خيلي همت داشته باشي تا طمع دست تو جيب بودن رو از بين ببري . در هر صورت خونه داري براي زن خيلي بهتر از کار بيرونه .
    پاسخ

    آره اما تا يه جاييش محض سرگرميه و بعدشم همون کرم چندرغاز حقوقي که معلوم نيس کي بدند!...از طرفي يه جا بودن با همسرجان هم زياد خوشايند نيست!!
    + ياسي 

    من کامنتم رو خصوصي دادم؟!!!!!!
    پاسخ

    نه عزيزم
    + توتي 
    سلام
    خدا رو شکر اومدي تو
    خوب بله ديگه واسه همينه که مي گن شغل معلمي بهترين شغل واسه خانوماي متاهله
    خوش باشي گلم
    راستي هفت ماهگيتونم مبارک!
    پاسخ

    سلام توتي جونم...اما من معلمي رو هم دوست ندارم!//فدات :-*


    سلام زهره جان

    خسته نباشي و اميدوارم جمعه خوبي را گذرانده باشي.

    کار براي زن در هر شرايطي خوب نيست.مگر اين که مطابق با شرايط باشه.مثلا از نظر من نوع کار و ساعت کاري شغل معلمي از همه موارد براي خانمها بهتره.با اون همه تعطيلي که دارن.خوش به حال اوناييکه تونستن استخدام آموزش و پرورش بشن.ما که نتونستيم.

    مطمئناً اين روند کار که تو داري اصلا مناسب يه خانم متاهل نيست.ولي فعلا توي خونه بابايي و بهت رسيدگي ميشه.انتظار همسرت هم ازت خيلي زياد نيست.در ضمن هميشه در هر کاري بايد سختي هاشو تحمل کرد.بعد به مرور که جا بيفتي شايد به کارمند ثابت هم بشي.و شرايطت هم بهتر ميشه و حقوق هم بالاتر ميره.من اينجا که کار مي کنم.يادمه از دي ماه 91 شروع کردم.تا آخر سال نيروي افتخاري بودم و فقط به دليل علاقه ام ميرفتم.حقوقم اصلا گفتني نيست.هر چي دلشون مي خواست در حد هزينه اياب و ذهابم مي دادن.بعد از عيد يه ماه بهار نيروي آزمايشي شدم و حقوقم فقط کمي بيشتر شد.و سه ماه تابستان کارمند رسمي شدم و برام کارت صادر شد و حقوق عادي مي گيرم.سختي زيادي نداشت اما حقوقم اصلا خوب نبود.

    فکر ميکنم کمي سختي را تحمل کني به مرور نيروي ثابت بشي و حقوقت مثل کارمنداي استخدامي هم نشه قراردادي بشه ....شاغل بودن به زن استقلال مي ده.درسته که خونه باشي حسابي به خودت و خونه و همسرت و بچه هم حتي مي رسي اما بايد از جيب همسرت خرج کني...همسر ما هم که کارخونه دار و مايه دار آنچناني نيست...عواقب داره بعدش....اينه که شاغل بودن از نظر من بد نيست.

    بايد کمي سختي هاي اولش رو تحمل کني

    بهتره هر روز و هر لحظه هم کنار همسرت نباشي.....بايد فاصله براي دلتنگي داشته باشيد....بايد يه وقتهايي دلتنگ هم بشيد.کنار هم اين اتفاق خوب!!! نميفته!

    روز خوش گلم.بوس بوس

    پاسخ

    سلام ياسي جونم...آره کار اداري تا ساعت 2 خوبه معلمي رو ولي اصلآ دوست ندارم...واسه منم بحث حقوقيش نيست، چون چيزي مساوي با هيچيه.... تازه اينکه بعيده اينجا موندگار شم...وگرنه درمورد اين استقلال مالي نظرمنم همينه مخصوصآ که منم بد غروري دارم سر اين موضوع...//آره نبايد زيادي کنار هم بود!///مررررررررررسي و بووووووووووووس
    + فــــــرزانه 
    اها راستي!انشالله فردا صبح برادرزاده ام دنيا مياداينقدر ذوق دارم زودتر صبح بشه هم برا اين،هم اينکه اقامون مياد دلتنگي رفع ميشهدخترمون مثل عمه جونش مهرماهيه گله
    پاسخ

    آخي عزيزم...قدمش مبارک باشه عمه جان :)
    + فــــــرزانه 


    ســـــــــــلام عزيزم خوبي؟خوش ميگذره خسته نباشي ..

    من الان يک عدد فرزانه دپرسم!راستش اصلا حال ندارم امشب بازم تنهام بدجوري به خونمون و بودن کنار همسرم عادت کردم امشب که نيست اصلا حس و حال ندارماميدوار بودم بيام تو باشي که اونم نااميد شدم!خب خدا رو شکر که اون مورد فعلا حل شده انشالله کلا شرش کنده بشه!من که از قديم ارزوم بوده خونه دار باشم!!!هميشه ذوق اينو داشتم که وقتي همسرم و بچه هام از سرکار ميان با يه خونه تميز و مرتب،يه ميز غذاي خوشمزه و زيبا و يه خانم خوشگل و مرتب!روبه رو بشن ولي خب با وجود اينکه کاري بيرون ندارم و به ارزوم رسيدم اما همين کاراي خونه هم گاهي خيلي زياد و خسته کننده است چه برسه بخواي کار بيرونم انجام بدي!به قول تو،تو خونه خودت فقط خودتي و خودت!!يعني يه سري کارا بود من در دوره مجردي عمرااااا دست ميزدم بهشون ولي الان نه مجبورم مرتب اون کارا رو بکنم بله ديگه اينجورياست!حس ميکنم خيلي دارم پراکنده و بيخود حرف ميزنم پس بهتره برم هيچي نگم!عصرا ميتوني بياي مسنجر؟اگه خونه باشي البته!

    پاسخ

    سلام فرزانه جونم..خوبي خانوم؟مشتاق ديدار...//اي بابا حسابي لوس شدياااااااااااااا بيخيال بابا...//نه من کار کردن رو هميشه دوست داشتم ولي خب اگه تا ظهر باشه بهتره..توي خونه احساس پوچي ميکنم!....عصرا از 6 به بعد!


    سلام خواهري جونم.

    کاملا درکت ميکنم.

    کلا زندگي و کار تو اين دوره و زمونه و خصوصا تو ايران ما و خصوصا براي خانم ها خيلي سخت شده.

    من دقيقا دو سال هر روز همين جريان جنازه رو داشتم .

    منم تو دانشگاه کار ميکردم ولي تو گروه بودم.

    ولي تازه اوضاع من وخيم تر بود چون عصر که مي رسيدم خونه بعدش تا 9 شب ميرفتم دانشگاه خودم و سر کلاس هاي ارشد.

    ولي خوب کم کم آدم پوستش کلفت ميشه و عادت ميکنه.

    کار تمام وقت براي خانما خوب نيست ولي بودنش به نظرم بهتر از نبودنشه.

    البته اينا مسائل کلي زندگي هستن که هر شخصي نظر و ديدگاه خاص خودشو داره.

    ولي اضافه شدن مسئوليت خونه و زندگي و شوهر هم به وضعيت قبلي خيلي اوضاع رو پيچيده تر ميکنه که البته با يک مديريت درست و با کمک همسر تو کارهاي خونه ميشه تا حدي بهبودش داد ولي کلا بار اصلي به دوش خانماس.

    البته بعضي از خانمها هم به بهانه کارکردن مسئوليتهاشون رو تو خونه کامل و درست انجام نميدن . کلا مقوله پيچيده اي هست و من يکي که از ترسش جرات فکر کردن به زندگي مشترکو ندارم.

    يعني واقعا دل شير ميخواد ورود بهش و مديريت کردنش.

    ولي خب کار نشد هم نداره و با هم فکري با همسر جان و برنامه ريزي ميشه خيلي اميدوار بود به ساختن يک آينده خوب و شيرين.

    انشاالله که به لطف و کمک خدا براي شما رقم مي خوره.

    مراقب خودت باش خانمي گل

    پاسخ

    سلام پريسا جونم...آره يادمه تو هم همين جوري بودي..واي از کلاس که ديگه نگو..من بعدش حوصله خريد و مهموني هم ندارم چه برسه به کلاس!!...اگه يه کاري بود که نهايت تا 2 بعد ازظهر بود خيلي خوب بود...حالا اين کار من که موقتي هست و عنقريب دورانش تموم ميشه...تا بعد هم بايد ديد چي پيش مياد..............قرررررررررربونت تو هم همينجور :-*
    از نظر اصطكاك هم كاملا طبيعيه
    يكمم اثرات چشم و نظر و اينا هست ! نخنديا جدى ميگم
    هرروز صبح لاحول و لا قوة الا بالله العلي العظيم بخون هفت بار ????
    پاسخ

    اينو که آررررررررررررررره کاملآ موافقم...مخصوصآ توي اين محيط که از سالها قبل هم روي من و هم روي همسرجان حساسيت فوق العاده بود!!!..مثلآ ما تا 5عصر وايساديم در حال بحث و کل کل - بعد دوستان که منتظرن ميگن : بابا دل بکنين از هم !!
       1   2      >