• وبلاگ : گل سرخ
  • يادداشت : ...
  • نظرات : 2 خصوصي ، 21 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2      >
     


    اي بابا کلي حرف زدم همش پريد

    گفته بودم نگران نباش احتمالا اين فراموشي موقتيه و به خاطر اينه که درگير اتفاقات جديد و بهتري شدي و حافظه ات علاقه به پرداختن اين موارد جديد داره!

    البته من خودم بدترم.و گاهي ميگم حتما دارم آلزيمر مي گيرم !

    ولي اين عکساتو کاملا يادمه و چقدر يادمه بهشون خنديده بودم. :دي

    مراقب خودت باش

    بوس بوس

    پاسخ

    چرا پريد خب؟؟...آره همه همينو ميگن که بخاطر دغدغه هاي جديده...اما واسه من که کاملآ يه حافظه تصويري داشتم ، کسر شآنه انگار :دي//قرررررررررربونت و بووووووووووووووووووووس
    + فــــــرزانه 


    واه واه چه بداخلاق ترسيدم فکر کردم اومدي منو بزني!!!

    عاشقي بد درديه خب ادم همه چيز يادش ميره!باشه بابا الان رمز رو ميدم تو هم زودتر عکسات رو بذار!!!!!!

    البته رمز رو برا دفعات بعد ميدم چون اينا هموناست که ديدي کارت رو هم نه نذاشتم دلايل امنيتي داره!ولي کوچولوش کردم بشه ديد خبر جديدم اينکه امروز زنگ زدن مبلام از تهران رسيده رفتيم ديدم انشالله فردا هم مياريمشون زود باش عکساتو بذار رمز ديگه يادت نره که نميدم ديگه هااااااااااا

    پاسخ

    :))))))))))))))))))))))))) عکسا چيز خاصي نيس...ميذارم ايشالا...مبل ها هم مبااااااااااااااااااااااااااااااارک :)
    + فـــرزانه 


    حالا که خيلـــــي کم پيدا شدي اينجا رو هم اپ نميکني منم اصلا ديگه خبراي جديد بهت نميدم!

    سلام راستي!

    پاسخ

    هي مي خوام بنويسماااااااااااااااااا..اما يهو حس نوشتنم مي پره!
    + توتي 
    کجايي؟
    پاسخ

    همنيجاها...
    + مامان کيارش 
    يعني واقعا آيا
    من اينجا رو 100 بار خوندم کامنت نزاشتم
    پاسخ

    نه ظاهرآ :دي
    + فــــــرزانه 
    اما اخبار جديد اينکه،امروز بالاخره رفتيم برا خريد لباسشويي و گاز اينا اما از اونجا که حسني به مکتب نمي رفت وقتي ميرفت جمعه ميرفت!ما هم روز عيد پاشديم رفتيم به در بسته خورديم!!اساسي حالم گرفته شد الانم وضع خونه به مرحله اي رسيده که بايد حتما اينا خريده بشن تا يه سري وسايل رو توشون جاساز کرد!!مثلا اينکه يه فقسه دارم برا لوازم برقي آشپزخونه ام،به ديوار نصب ميشه بايد صبر کنم يخچال سرجاش بره تا بعد کنارش فقسه نصب بشه بعد تازه برا وسايل کاور دوخته بشه!!يکي از سرويساي ظرفامم مونده رو هوا!اميد دارم پايين ويترين کمدي کشويي چيزي باشه که بشه اونجا جاشون داد،يه سرويسم گذاشتم تو کمد کنسول!نه خدايي آشپزخونه است داريم؟فسقله جا!الان بايد ظرفاي حبوباتم رو بذارم رو لباسشويي!!!تازه سرويس پلاستيکم هست!واي خدا سرم گيج ميره اين همه ظرف رو کجا بذارم!!تو که عکس نذاشتي تنبل ولي من امروز يه کم عکس گرفتم سر فرصت ميذارم،البته زياد واضح نيست ولي خب يه چيزي هست!!
    پاسخ

    :))))))))))))) دقيقآ جريان همون حسني بوده که :))))))))
    + فــــــرزانه 

    ســـــلام عزيزم خوبي؟واي شرمنده ببخش اگه نگران يا ناراحتت کردم چيز خاصي نبود فقط همين که صبح با خواهرم و شوهرم رفتيم خونه ما،بعد شوهرم رفت تا خونه خودشون که وسايل خودشو بياره اومد ميگم بيا کمک ميگه حال ندارم بي خيال،بعدم توضيح داده که حال پدربزرگش صبح بهم خورده و باباش ميخوان اگه ميشه مراسم زودتر برگزار بشه که خداي نکرده اتفاقي نيفته هيچي ديگه سعي کردم بهش انرژي مثبت بدم اما خودم واقعا بهم ريختم فکر کن،فقط بيست و چهار پنج روز ديگه مونده!انشالله خدا خودش همه چيز رو درست کنه و اتفاق بدي پيش نياد خداي نکرده،الان بهترم خدا رو شکر کلا وقتي دغدغه هام رو تو وبم مي نويسم حالم بهتر ميشه ولي خب کاش بودي حرف ميزديم سرحال مي اومدم يه کم بازم مرسي عزيزم از محبتت
    پاسخ

    سلام فرزانه جان...//خواهش ميکنم عزيزم. ايشالا که اين چندروزه به خير ميگذره...حالا واقعآ راهي نداره که زودتر برگزار کنين؟؟ دوندگي هاي الان فکر کنم بهتر از استرسش باشه !
    + عمومجيد 

    اين عکستون چقدر باحاله . اومديد توي شهر ما با اين تيپ ؟ کسي بهتون گير نداد.

    اينها همه از عوارض تغييرات هورموني دوران نامزديه. بعد از ازدواج درست ميشه :دي

    شما يک کم بخواب. بسه ديگه تنبلي. برو سرکار.

    پاسخ

    بله که باحاله :پي!// باشه نه که کار ريخته تا من برم سرش!!! امثال شما رفتين جاي ماها رو توي بانک گرفتين!!


    سلام زهره جان. عيدت مبارک

    فراموشي گاهي پيش مياد نبايد روي اين مسائل حساس بشي و اوقات خودتو تلخ کني عزيز ...

    عکس هم خيلي باحال بود! لايک

    پاسخ

    سلام عزيزم..ممنون//آره اما چون دقيقآ يه زماني همين بحث رو با بهار داشتم ، حالا بيشتر بهم زور ميگه انگار!///قربانت :)
    اين حالت براي من آشناست
    پاسخ

    اعصاب خورد کنه............
    نظر منو تاييد نکردي يا چون با گوشي مي نويسم ثبت نشده ؟
    پاسخ

    نه خونده بودمش اما چون باگوشي بودم تآييد نکردم که بيام جواب بدم.
    + پريسا 

    خواهري جون مبارک باشه پنجمين ماهگردتون.

    فکر مشغولي رو هم خيلي بهش حساس نشو به نظر من زياد عجيب نيست چون خود مقوله متاهل شدن به نظر من اونقدر پيچيده و حساس و مهم هست که به تنهايي کل زندگي آدم رو تحت تاثير قرار ميده چه برسه به خاطرات رو . البته خودم که تجربه اش رو نداشتم ولي خب با اطلاعاتي که دارم عرض کردم. بازم مبارک باشه عيدتون و ماهگردتون . براي منم لطفا دعا کن زهره سادات خانم جون!

    پاسخ

    ممنون پريسا جون...آره بدجور همه چي رو تحت تآثير قرار داده!//مرسي از تبريکت..محتاجيم خواهري :-*
    + فــــــرزانه 

    ســـــــــلام زهره جون عيدت مبارک .. اي بابا امسال انگار همه يه جورايي درگيرش بودن نتونستن خوب از اين ماه استفاده کنن،يکيش خود من،تا همين امشب برخلاف هرسال بي صبرانه منتظر پايانش بودم اما امشب که ديگه فهميدم واقعا همه چيز تمومه خيلي دلم گرفت يادش بخير سال هاي قبل،نميدونم علتش چي بود گرفتاري،گرماي بيش از حد هوا،هرچي بود خدا خودش ببخشه انشالله .. منم متاسفانه يه مدت با خدا حرفي نزدم يعني يا وقت و خلوتي پيدا نميکنم يا تا ميام شروع کنم خوابم ميگيره!!!اما خب يقين دارم همه چيز رو فقط و فقط بايد از خودش خواست که به بهترين شکلي به آدم ميده!از فراموشي هم نگو که من از تو بدترم!الان چند روزه دارم فکر ميکنم،تخته گوشت و آويز جلو در ورودي رو کجا جمع کردم!!اخه چون هنوز کارتنا رو باز نکرديم منم خيلي رو وسايلم حساسم همه رو يه جاهايي يه جورايي جمع و جور کردم که خداي نکرده گم نشه نشکنه،حالا همچين جمع کردم که خودم پيداش نميکنم!!اين تازه يه نمونه اش بود کلا هرچي بهم بگن انجام بدم فوري يادم ميره!خدا رو هم در هر حالتي ميشه صدا کرد و باهاش حرف زد،از هرکسي به آدم نزديکتره .. سفرنامه ها رو من اون موقع ها نبودم نخوندم بايد سر فرصت بيام بخونم پنجمين ماهگردتون هم خيلي مبارک باشه انشالله يه روزم بيايم سالگرد ازدواجتون رو تبريک بگيم .. اي تنبل زودباش ما عکس ميخوايم هااااا
    پاسخ

    سلام عزيزم. عيد تو هم مبارک...اين که ديدم بقيه م همينجورن يکمم آروم کرد انگار!!// نه من اين چيزا رو يادم نميره فعلآ گير خاطراتم!...وقت کردي سفرنامه ها رو بخون...ممنون از تبريکت ايشالا سالگرد شما...عکسم سعي مي کنم :دي

    تو روحت کلي نوشتم پريد ! ميگم هرچي تو ناراحتي من ذوق مي کنم !يادته چقدر چيز بم مي گفتي ؟ هاااي حالا نوبت منه . زهره يادت نيست ؟ اه تو چقدر بي احساسي ! اه اه حالا خوبه ؟؟؟ ولي خداييش باعث و باني يادم اومدن همه خاطرات دنيا اومدن مبين بود ..

    عيدت مبارک به همسرجانتونم سلام و تبريک ما رو برسونيد ..

    الزايمر الزايمر الزايمر

    هه هه هه

    پاسخ

    تو روح من که تو نوشتي ، اينجا پريده؟؟؟ خب پس تو هم با يه نشونه يادت اومده!!!//عيد شماهم مبارک...سلامت باشيد..//خودددددددددددي
    سلام خواهري جونم . رفتم وب سميرا . شوکه شدم . اي بابا اين سميراي بنده خدا آخه چقدر بايد غم ببينه؟ براش يک کامنت هم گذاشتم . من که از خدا براش يک زندگي جديد خواستم زهره جون. اميدوارم يک اتفاق خيلي خوب براش پيش بياد تا حداقل يک کمي بين تلخي ها و شادي هاي زندگيش تعادل بوجود بياد. ممنون که بهم خبر دادي. من اينقدر تو حال و هوا و گرفتاري هاي خودم بودم بهش سرنميزدم. ما هم بايد بيشتر از قبل خدا رو شکر کنيم بابت نعمتهايي که داريم و بيشتر قدرشون رو بدونيم. روزگارت آروم خواهري جونم.
    پاسخ

    سلام عزيزم...آره واقعآ شوکه شدم منم...انشاالله!//ممنون خواهري:-*
       1   2      >